دلم خوش است به این زخمهای تکراری.....
چه حس و حال غریبی، چقدر بی تابم
چقدر تشنه ام امّا چقدر سیرابم
چقدر سرخوشم از خلوتی سراسر تو
میان تشنگی ام غرق می شوم در تو
میان تشنگی ام بوی شیر می پیچد
و عطر روشن جوشن کبیر می پیچد
چقدر روشنم امشب، چقدر بیدارم
چقدر بغض تو را بیقرار می بارم
درست مثل چمن های سبز پامالم
دلم خوش است به این ربّنای بی بالم
دلم خوش است به این زخمهای تکراری
نمک بپاش، بفهمم که دوستم داری
نمک بپاش که از زخم های کهنه پرم
خوشم به اینکه به پای خودت زمین بخورم
+ نوشته شده در جمعه سی ام تیر ۱۳۹۱ ساعت 11:44 توسط نیره کاشی
|
خدا